بارون عشق ...
وقتی بارون می باره
یاد چشات می افتم
تو دل آروم می خونم
اون شعر هایی که گفتم
بارون ، ببار تو نم نم
اون روزا یادم بیاد
شور شورا عادت کنن
ناودونا یادم بیاد
هرچی عاشق تر می شم
دردم آروم نمی شه
بیا کنارم بمون
تا عمری هست همیشه
چشم انتظاری سخته
کی ؟ اشک من بند می آد
چقدر ملامت کنم
کی وقت لبخند می آد؟
وقتی دلم تاریکه
شعرامو رو می کنم
فانوس اندیشمو
تو سینه بو می کنم
تیک و تاک ساعتام
وزنامو کوک می کنن
وقتی غزل پا نداد
حرفا مو رک می کنن
وقت قرارمون بود
شبهای پر ستاره
با چش سوا می کردیم
اون بخت پاره پاره
وقت غروب که می شه
دلم رو خون می گیره
بس چش به رات نشستم
چشام بارون می گیره
بدجور توفانی شده
این روزگار دنگی
چقدر خیانتم کرد
وقتای رنگی رنگی
چقدر دلو خوش کنم
با این ادای ساده
تا کی قدم بگیرم
کو ؟ انتهای جاده
بارون چه زیبا نشس
رو شعر نوپایی ام
خاطره هام زنده شد
آلبوم رویایی ام
میر حمزه طاهری هریکنده ای (نوپا)
سلام دوست خوبم
وب قشنگی داری
خوشحال میشم به وب من هم سر بزنی
میتونی برای وبلاگت آدرس جدید ثبت کنی
http://s2a.ir
درود
درود
بر دل پاک تو ای استاد بزرگ
درود بر شمابزرگوار.
بسیار زیبا بود...
قلمتون همیشه جاوید...
در پناه حق
[گل][گل][گل]
شما استعداد خیلی خوبی دارید با کمی تلاش بیشتر می تونید بین شاعرا خودی نشون بدید اگه یه سری اشکالات کوچیک از کاراتون حذف بشه این اتفاق می افته . راستی روزای چارشنبه کانون ادبی کتابخانه ها در کتابخانه سید احمد واقع در رسالت شمالی برگزار میشه بیاین خوشحال میشیم . ببخشید کتابتونم دست من مونده !
بنویسید به دیوار سکوت ، عشق سرمایه هر انسان است.
بنشانید به لب ، حرف قشنگ ، حرف بد وسوسه شیطان است.
و بدانید که فردا دیر است. و اگر غصه بیاید امروز، تا همیشه دلتان درگیر است.
پس بسازید رهی را که کنون ، تا ابد سوی صداقت برود ،
و بکارید به هر خانه گلی ، که فقط بوی محبت بدهد! ...