ترانه ها و دلنوشته های شاعرانه  از میر حمزه طاهری هریکنده ای نوپا

ترانه ها و دلنوشته های شاعرانه از میر حمزه طاهری هریکنده ای نوپا

شبا که من می خوابم / کتاب شعرام بازه / ترانه ها بیدارن / با رنگ و بوی تازه / شعرا لونه می سازن / تو جنگل کتابم / واژه ها با قلقلک / نمی ذارن بخوابم /
ترانه ها و دلنوشته های شاعرانه  از میر حمزه طاهری هریکنده ای نوپا

ترانه ها و دلنوشته های شاعرانه از میر حمزه طاهری هریکنده ای نوپا

شبا که من می خوابم / کتاب شعرام بازه / ترانه ها بیدارن / با رنگ و بوی تازه / شعرا لونه می سازن / تو جنگل کتابم / واژه ها با قلقلک / نمی ذارن بخوابم /

وقت دعا ...

http://s2.picofile.com/file/7162853331/%D9%85%DB%8C%D8%B1_%D8%AD%D9%85%D8%B2%D9%87_%D8%B7%D8%A7%D9%87%D8%B1%DB%8C_%D9%87%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D9%86%D8%AF%DB%8C%DB%8C_%D9%86%D9%88%D9%BE%D8%A7.jpg

وقت دعا ...


 

دعـــا کنیم دلامـون

بــوی بارون بگیرن

غصـه هـا کمتر بشن

شادی ها جون بگیرن

 

دعـا کـــن از ته دل

نگــو که دیگه دیره

زود از خدا بخوا که

دساتـو هـم میگیره

 

دعـا کن خیـر و برکت

 تو سفره هامون باشه

تـو جـانونی هرخـونه

 یه لقمه ای ، نـون باشه

 

  

را افتادم تـو تقــــدیر

هنوز میـــون راهـــم

سختی هامو ، بی خیال

میگم که روبه راهــم

 

چشام تـــو وقت دعــا

بی حـال و بیقـــرارن

 رو پلکــا شبنم می آد

هــــوای گریــه دارن

 

به قبلـــــه زل می زنم

دسام به آسمــــوناس

چشام دارن مــی بارن

دردم ورد زبـــــوناس

  

از سختـی هام ، این روزا

شکـــــــایتی نــــــدارم

با کــوهی از غصه ، هم

همش امیـــــــــــد وارم

 

تـــــازه دارم می فهمم

دعـــــــــــا دوای درده

الهــی درمـــــون بشه

تنی کـــه  ، دردمنده

 

چشاتــو وا کن حـــــالا

حـــواست هـــرجا باشه

تو کارنومت ثبت می شه

هــرچــی که خطا باشه

 

حقیقته ایــن قصــه

دنیــــامـونـــو میبینن

نگو یه مش خاک میشن

آدمـــــا کـــــه میمیرن

 

وقــــت نمـــاز و اذان

سجــــاده ها وا میشن

تــو خلــوتم ، واژه ها

همیشه پیــــــدا میشن

 

واژه هــا وقت دعـا

چه با ادب می شینن

انگار یه جــور اوناهم

دلامــــــونــو میبینن

 

می ترسم این واژه ها

 تو غصه هامون بیان

تــو بارونا خیس بشن

 با قصه هامــون بیان

 

دعا کن این ترانه

واست یه مرحم باشه

با خنده هات بخندم

پایان دردم باشه

 

وقت دعا عزیزم

اشک ازچشات چکیده

انگار که بوی بارون

به دلامون رسیده

 

نور پاشیده به عقلم

ترانه هامو جون داد

شعرهای نوپایی ام

دفترمو تکون داد


***

میر حمزه طاهری هریکنده ای (نوپا)


نظرات 3 + ارسال نظر
ستاره کویر چهارشنبه 27 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 10:43 ق.ظ http://hadiseashna.blogsky.com

«همه از خدائیم، به سوی خدا میرویم»
کلّ هستی از خداست. آنچه در دنیای توهّمتان می بینید، از ذات احدیّت نشأت گرفته است. آیا چیزی جز خدا و جز از خدا می بینید؟ خدا آنچه هست، آنچه نیست، آنچه خواهد بود و آنچه بوده است، می باشد. خدا تنها حقیقت، تنها زندۀ واقعی، تنها حیات جاودان و تنها شعور حاکم بر هستی است.
جز خدا نیست. هر چه هست، خداست. جز خدا نبینید، جز خدا نپندارید و جز خدا حامی ای نجوئید که او ذات یگانۀ هستی است. تنها حقیقت ماندگار و تنها پدیدۀ جاودان. جز او هر چه هست، همه از اوست. با اوست. در اوست و تنها اوست که هست و غیر او هر چه هست، زندگانی از او می یابد که او وحدت بی منتهاست. (از وبلاگ حدیث آشنا)

حسین برومند چهارشنبه 27 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 09:36 ب.ظ http://www.emtedad.blogsky.com

بسیار زیبا بود رفیق....
با رگ خواب به روزم
منتظر حضور سبزتان هستم
شاعر بمانید...

حسین برومند پنج‌شنبه 28 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 01:14 ب.ظ http://emtedad.blogsky.com/

ممنون از حضورت...
من هم با افتخار شما رو اد کردم
شاعر بمانید...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد