( به نام خدا )
محرم(ماه خون بر شمشیر)
باز هم
محرم
ماه عزا شد
در کربلا بس
غوغا به پا شد
از خون و شمشیر
دارم شکایت
از کشته هایش
باشد روایت
از ظلمت ظلم
خورشید
نتابید
از اهل کافر
آنجا چه ها بود
از شمر ملعون
ظلم و ستم ها
بس خیمه ها
سوخت
آنجا رها بود
ظلم بر حسین(ع) و
یاران راهش
بر کشته آنجا
شیون به پا بود
ظلم از یزیدان
هر جا نمایان
از داغ یاران
بس گریه ها بود
خون شهیدان
صد لاله رویید
از عطر و بویش
آنجا صفا بود
جن و ملک هم
از این مصیبت
در سینه آنروز
آهی دگر بود
ششماهه اصغر(ع)
در خون و نیزه
بر حنجر او
تیری رها شد
آن کودک ناز
آغوش مادر
رحمی نبود
هیچ
زان اهل کافر
از
رقص شمشیر
گویا
خبر بود
از رعد و برقش
دشمن جدا بود
سالار آنروز
در خون شناور
نامش
حسین(ع) است
فرزند حیدر
از
اشک زینب
نعش برادر
صد ها ملائک
صاحب عزا بود
سقای آن روز
با مشک آبش
در خیمه
بودند
بس چشم به راهش
عباس(ع)
دو دستش
از تن
جدا شد
بر مرکب خود
آنجا رها شد
مرد علمدار
سقای تشنه
آنروز
ز راهش
او با خدا شد
درس شهادت
نام حسینی(ع) است
عالم برایش
ماتم سرا شد
***
(نوپا)
10 بهمن 1384 بندر عباس
سلام
مرسی که بازم به ما لطفیدی
موفق باشی و پیروز
سلام
از لطفتون متشکرم
همواره پیروز و موفق باشید.
سلام
وبلگتون معرکه است .
واقعا تبریک میگم .
امیدوارم منم بتونم یه روزمثل شما بشم .
سلام
وبلاگ خوبی دارید . برای شما و جمع صمیمی خانواده ات آرزوی تندرستی و دلی شاد دارم
موفق باشی
به منهم سری بزن
ته خنه آبادون
سلام نوپای عزیز ... شعراتون خیلی قشنگه ... منم گاهی شعر می گم با تخلص رند تبریزی ... کاش من هم صفا و صمیت تو را داشتم ... موفق باشی
صحبت آغاز بکن تا نروی از یادم
هجرت آغاز مکن تا نکنی ناشادم
چون تو شیرین منی کوه نماند باقی
تیشه ای رو بنما تا که کنی فرهادم
رند تبریزی
یا حسین یا حسین
ترنم یادش دلم را تسکین می دهد
سلام
از اینکه به وب من سر می زنید خیلی خوشحالم
شعر های شما هم خیلی زیباست .
موفق باشید دوست من